ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وقتی در اوج وقتی در قله ایستادی همه دستشان به سوی توست، تو برای همه همه چیزی برای گرفتن دستشان هر کاری میکنند...
وقتی در اوج وقتی در قله ایستادی همه دستشان به سوی توست، تو برای همه همه چیزی برای گرفتن دستشان هر کاری میکنند...
اما وقتی در مرداب افتادی هیچ کس حتی دستش را به سوی تو دراز نمی کند ... و فقط منتظر می نشیند ببیند تا که غرق شدنت را ببیند...
وقتی در منجلاب پوچی دستی برای یاری می خواهی جز تمسخر چیزی نمی بینی ... وقثی در اقیانوس پوچی و بی هدفی ات به دنبال ساحلی برای آرام گرفتنی، جز آب چیزی نمی بینی...و در غرق شدنت غرق میشوی...
و وقتی همانند سیبی فاسد در جعبه ای از سیب قرار داری هیچ کس پیدا نمی شود تورا از جعبه بردارد که بقیه ی سیبها را فاسد نکنی ...