راسکولینکف

راسکولینکف...---ــــــ قهرمان رمان جنایت و مکافات داستایفسکی ــــــ---...

راسکولینکف

راسکولینکف...---ــــــ قهرمان رمان جنایت و مکافات داستایفسکی ــــــ---...

داستایوسکی را دوست دارم چون...


فقط خودش نبود...یک جامعه بود و یک دنیا و حرفهای مردم بی زبان را گفت ونوشت ...

انسانیت عوض شده، انسان عوض شده ست...


من فکر می کنم مزه ی نان عوض شده ست
آواز کوچه ، لحن خیابان عوض شده ست
 
تنها نه لهجه ی دل من فرق کرده است
حتی صدای گریه ی بارا ن عوض شده ست
 
عارف ترین کسی ست که  پشتش به قبله است
این روزها که معنی عرفان عوض شده ست
 
خانها و خواجگان همه جا صف کشیده اند
مصداق خان و معنی خاقان عوض شده ست
 
سبز و سپید و سرخ چرا قهر کرده اند؟
آیا سه رنگ پرچم ایران عوض شده ست ؟
 
قرآن شکیل تر شده ، انسان حقیرتر
آیا کمی معانی قرآن عوض شده ست؟
 
"شیر خدا و رستم دستانم آرزوست"
شیرخدا و رستم دستان عوض شده ست
 
 این روزها چقدر قم از دست رفته است
این روزها چقدر خراسان عوض شده ست
 
ما بندگان نفس به سلطانی آمدیم
سلطان من کجایی؟ سلطان عوض شده ست
 
انسان روزگار مرا ای خدا ببین
انسانیت عوض شده، انسان عوض شده ست
 
ایمان بیاوریم که ایمان نمرده است
ایمان بیاوریم که ایمان عوض شده ست
 
  شاعر:علیرضا قزوه

نقطه خال تو (روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است)

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است

آری! افطار رطب در رمضان مستحب است
 
روز ماه رمضان، زلف میفشان که فقیه
بخورد روزه‌ی خود را به گمانش که شب است
 
زیر لب، وقت نوشتن همه کس نقطه نهد
این عجب! نقطه خال تو به بالای لب است
 
یا رب! این نقطهٔ لب را که به بالا بنهاد؟
نقطه هر جا غلط افتاد، مکیدن ادب است
 
شحنه اندر عقب است و، من از آن می‌ترسم
که لب لعل تو، آلوده به ماء العنب است
 
پسر مریم اگر نیست چه باک است ز مرگ
که دمادم لب من بر لب بنت العنب است
 
منعم از عشق کند زاهد و، آگه نبود
شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است
 
گفتمش ای بت من، بوسه بده جان بستان
گفت: رو کاین سخن تو، نه بشرط ادب است
 
عشق آنست که از روی حقیقت باشد
هر که را عشق مجازیست حمال الحطب است
 
گر صبوحی به وصال رخ جانان جان داد
سودن چهره به خاک سر کویش سبب است

شاعر: شاطر عباس صبوحی

کربلای دیروز...کربلای امروز...

کربلای 1300سال پیش یعنی قیامی برای احقاق حقی از بشر که پایمال شده بود...

حقی که حقیقت بود و...حقی به نام انسانیت... زندگی ... عزت ... غیرت وشرف...

و امروز هنوز کربلا زنده است چون هنوز ظالم هست ...هنوز مظلوم هست ... هنوز ... و هنوز فراتی برای بست ن هست... و هنوز گلویی تشنه ی حقیقت هست... هنوز طنین "هل من ناصر..."به گوش می رسد... و هنوز گوشی صدای "هل من ناصر..." را می شنود...همچنان نبرد باقی است...

مواظب باش هچون عده ای نباشی که ظهر عاشورا بر بالای گودال قتلگاه...مراسم روضه و عزا به راه انداخته بودند...

یزیدیان هنوز هستند... علویون هم هستند...

 تو کجا ایستاده ای ...برادر...