راسکولینکف

راسکولینکف...---ــــــ قهرمان رمان جنایت و مکافات داستایفسکی ــــــ---...

راسکولینکف

راسکولینکف...---ــــــ قهرمان رمان جنایت و مکافات داستایفسکی ــــــ---...

دانلود کتاب بسیار زیبای شهید چمران با نام( انسان و خدا)





یکی از ماندگارترین آثاری که از سردار پرافتخار اسلام، عارف
عاشق، مجاهد مخلص و معلم متعهد شهید دکتر مصطفی چمران بجای
مانده یک دوره سخنرانی علمی و عرفانی در کانون توحید در ایام ماه
مبارک رمضان سال ١٣٥٩ می باشد، که چارسخنرانی آن د ر این کتا ب،
پس از حک و اصلاحی که لازمه تبدیل گفتار به نوشتار است تنظیم و
ارائه می گردد .
از مهمترین مسائلی که همیشه ذهن انسان جستجو گر را به خود
مشغول میدارد، موضوع شناخت خداست که در عین سادگی ممکن ا ست
بسی هم مشکل باشد. ا گر انسان از راه صحیح خداشناسی قدم در این
وادی گذارد به شناختی یا دریافتی در حد عقل و بینش خود دست خواهد
یافت و چنانچه از مسیر طبیعی آن منحرف شود، با مسئله ای بس پیچیده
و مشکلی عظیم مواجه خواهد گشت که به جرأ ت می توان گفت تاکنون
هیچ یک از فلاسفه و دانشمندان و استدلالیونی که معتقد به اثبات و شناخت
ذات باریتعالی از راه استدلال و منطق بوده اند نتوانسته اند این مسئله
بسیا ر بدیهی را حل نمایند، د ر حالیکه در رجوع به فطر ت انسانی –
فطرت پاک و بی آلایش و دور از تعصب ها و پیشداور ی ها- به خوبی
می توان به قدر و توان و ظرفیت خود در دریا ی بیکران شناخت الهی
غوطه ور شد و به ره گرفت. میزان این شناخت به صفا و جلای درون
انسان، پاکی فطر ت، تقرب به الله و تکامل معنو ی او بستگی دارد که در
انسانی به مرتبه پیامبران الهی می رسد و در انسنانی دیگر همانند چوپانی
که در داستان مو سی و شبان مو لوی مثال زده شده است.
دانلود در ادامه ی مطلب
   

ادامه مطلب ...

کارگران عزیز روزتان را با خون دل تبریک می گویم...

هفته ی کارگر گرامی باد ...

گر چه کسی به جز خود کارگران عزیز مشقت کار را احساس نمی کند...گر چه کسی به جز کار گران ، بی محبتی مردم را به کارگران درک نمی کند...گرچه کسی به جز خانواده و فرزندان کار گران ، زمختی دست کارگران را نمی فهمد...گر چه کسی توان برداشتن کوله بار خستگی را از کمر کارگران ندارد...و گر چه...

اما  کارگر عزیز گرچه حقوق تو را فوتبالیستهای بی غیرت وزحمتکش و هنرمندان بی هنر مملکت می بلعند...و چوب بزرگی و شهرتی که با پول وجان توبه دست آورده اند را به سرت می کوبند...مگر چاره ای به جز سکوت هم داری...فریاد که میزنی صدایت به سقف نداشته ی خانه ات هم نمی رسد چه رسد به اینکه...

گر چه میدانم کار گران وقت و حوصله ی خواندن مطلب من را ندارند... اما می نویسم شاید فریادی باشد بجای این همه سکوت...به جای این همه سکوت که...سکوتی که تو را مرگبار می بلعد...

کارگران عزیز روزتان را با خون دل تبریک می گویم...گر چه بغضم امان این را هم نمی دهد...

ادامه مطلب ...

وقتی دانشجو و دانشگاه آب روغن قاطی میکنند!!!!


من ایرانی هستم و دین مبین اسلام را پذیرفته ام...

دیروز در دانشگاه جلسه ای تحت عنوان کرسی آزاد اندیشی برگزار شد که به نظر من همان بهتر که برگزار نمی شد...چرا که کرسی کج اندیشی بود تا آزاد اندیشی...البته من در ابتدای جلسه حضور داشتم ... اما با شنیدن مباحث سالن را ترک کردم....

مسلمان ایرانی – ایرانی مسلمان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اصلا چه معنی دارد که این دو مقوله ای که اصلا به هم ربطی ندارند را بخواهیم به هم ربط بدهیم...من یک ایرانی هستم که با توجه به حقانیت اسلام آن را پذیرفته ام، واین برای من اصلا قابل درک نیست که تعصبات ملی و مذهبی در برابر یکدیگر قرار بگیرند واین دو مکمل همدیگرند نه متضاد یکدیگر...من یک ایرانی هستم که با دیدن حقانیت به سمت آن گرایش پیدا کردم وهمین حالا هم اگر حقانیت حقی ثابت بشود یقینا بدور از تعلقات ملی و مذهبی به سمت آن گرایش پیدا خواهم کرد... و هر انسان عاقلی هم این کار را خواهد کرد...

طرح کردن این چنی مساله ای مثل این است که بگوییم چون حضرت عیسی در فلان منطقه ی عبری زبان به دنیا آمده است دیگران حق گرایش به دین او را نداشته اند و مثلا آمریکاییها و اروپاییها و چشم بادامی ها چون فرهنگشان با عبری زبانان یکی نبوده پس آنها هم نباید مسیحیت را می پذیرفتند...چون که مثلا من ژاپنی هستم باید طبق آداب و رسوم گذشته ام بت پرست باشم و این یقینا حماقتی بس بزرگ است... واین د ذات هر انسانی است که هماره به دنبال حق و کلام حق حرکت می کند...

به عقیده ی من طرح این مساله از جناحی یقینا ترفندی برای اخلال و تفرقه است و ملیت و قومیت را در برابر اعتقادات قرار دادن اصلا شایسته ومناسب اینچنین مکانهایی نیست...

اصلا چه معنی دارد که این دو مقوله ای که اصلا به هم ربطی ندارند را بخواهیم به هم ربط بدهیم...من یک ایرانی هستم که با توجه به حقانیت اسلام آن را پذیرفته ام، واین برای من اصلا قابل درک نیست که تعصبات ملی و مذهبی در برابر یکدیگر قرار بگیرند واین دو مکمل همدیگرند نه متضاد یکدیگر...من یک ایرانی هستم که با دیدن حقانیت به سمت آن گرایش پیدا کردم وهمین حالا هم اگر حقانیت حقی ثابت بشود یقینا بدور از تعلقات ملی و مذهبی به سمت آن گرایش پیدا خواهم کرد... و هر انسان عاقلی هم این کار را خواهد کرد...

طرح کردن این چنی مساله ای مثل این است که بگوییم چون حضرت عیسی در فلان منطقه ی عبری زبان به دنیا آمده است دیگران حق گرایش به دین او را نداشته اند و مثلا آمریکاییها و اروپاییها و چشم بادامی ها چون فرهنگشان با عبری زبانان یکی نبوده پس آنها هم نباید مسیحیت را می پذیرفتند...چون که مثلا من ژاپنی هستم باید طبق آداب و رسوم گذشته ام بت پرست باشم و این یقینا حماقتی بس بزرگ است... واین د ذات هر انسانی است که هماره به دنبال حق و کلام حق حرکت می کند...

به عقیده ی من طرح این مساله از جناحی یقینا ترفندی برای اخلال و تفرقه است و ملیت و قومیت را در برابر اعتقادات قرار دادن اصلا شایسته ومناسب اینچنین مکانهایی نیست...