-
ورود بانوان بدحجاب،ممنوع!
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1390 15:37
دختر پرسید اگر من روسری خود را برندارم و در راه حفظ حجابم کشته شوم، آیا شهید محسوب می شوم؟ پاسخ شنید، آری . و او با صلابت و استواری گفت: «والله قسم روسری خود را برنمی دارم، هر چند در راه حفظ حجابم، جانم را از دست بدهم .» تهران، خیابان افریقا، یک پاساژ باحال سانتی مانتال «لطفا حجاب اسلامی را رعایت فرمایید» . دخترکان...
-
معرفی کالاهای صهیونیستی
شنبه 5 شهریورماه سال 1390 05:31
بسم الله الرحمن الرحیم دیروز روز قدس بود! روزی که امام عزیزمان باعث چنین حرکت عظیمی شد و خمینی کبیر با حرکتی عملی روز قدس را زنده نگاه داشت قدسی که رو به فراموشی میرفت دوباره زنده شد وجانی دوباره گرفت و تنها با یک حرکت عملی ویقینا این درسی است بزرگ برای ما که با کمترین بضاعت میتوان دست به کارهای بزرگ زد و پنجه در پنجه...
-
و چه دردناک شبی بود آن شب!
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 18:38
بسم الله الرحمن الرحیم امشب شب قدر،آری امشب شب قدر است ! امشب را باید قدر بدانیم ، قدر ! شب نوزدهم گذشت وامشب شب بیست و یکم دوباره قدری است دیگر ، شب قدر ! من به شخصه شب نوزدهم عذابی کشیدم دردناک ، به خاطر جهالت مردم ام!!! و چه دردناک شبی بود ! شب نوزدهم وقتی از مهدیه به خانه بر می گشتم چهره های نورانی بسیاری دیدم و...
-
به خدا این بی غیرتی ها کفران نعمت است!!!
شنبه 29 مردادماه سال 1390 09:09
بسم الله الرحمن الرحیم کاش گوشت خوک می خوردیم که لا اقل بهانه ای داشته باشیم بگوییم، بگوییم این رفتارمان اثر خوردن گوشت خوک است، بگوییم اگر زنان و دختران مان را شبانه روز رها می کنیم در خیابانهای بی رحم شهر اثرات ژنتیکی گوشت خوک است . و ای کاش چون چشمان ما گرسنه و حریص زنان دیگران است حداقل زنانمان را طعمه ی دیگران...
-
امیدوارم این عمره پایانی بر عمری بیهوده زیستن باشد
دوشنبه 13 تیرماه سال 1390 23:55
به نام خدا نمی دانم این چه عشقی است که با وجود خستگی از کارهای روزانه و دغدغه های معمول و غیرمعمول زندگی همچنان عشق اینترنت و وبلاگ نمی گذارد که آدم یه خواب درست داشته باشد و مثل بچه ی خوب بگیرد بخوابد. به هر صورت اولا ولادت با سعادت مولای دلهای بی قرارمان ، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را خدمت شما تبریک عرض میکنم. چند...
-
یاس فلسفی
شنبه 21 خردادماه سال 1390 12:24
بی خانمانی و بیابانگردی را به جان خریدم به هر کجا که می شد سر زدم اما نیافتم جواب این سوال فلسفی و عمیق را که "قرمه سبزی با خامه و عسل بیشتر می چسبد یا با چیپس سرکه ای و پاستیل گوجه فرهنگی؟" دیگر ادامه زندگی برایم ممکن نیست... هر بار که قرمه سبزی جلویم می گذارند این علامت سوال وحشتناک گریبان گیرم میشود......
-
دانلود کتاب بسیار زیبای شهید چمران با نام( انسان و خدا)
شنبه 24 اردیبهشتماه سال 1390 15:40
یکی از ماندگارترین آثاری که از سردار پرافتخار اسلام، عارف عاشق، مجاهد مخلص و معلم متعهد شهید دکتر مصطفی چمران بجای مانده یک دوره سخنرانی علمی و عرفانی در کانون توحید در ایام ماه مبارک رمضان سال ١٣٥٩ می باشد، که چارسخنرانی آن د ر این کتا ب، پس از حک و اصلاحی که لازمه تبدیل گفتار به نوشتار است تنظیم و ارائه می گردد . از...
-
کارگران عزیز روزتان را با خون دل تبریک می گویم...
چهارشنبه 7 اردیبهشتماه سال 1390 22:52
هفته ی کارگر گرامی باد ... گر چه کسی به جز خود کارگران عزیز مشقت کار را احساس نمی کند...گر چه کسی به جز کار گران ، بی محبتی مردم را به کارگران درک نمی کند...گرچه کسی به جز خانواده و فرزندان کار گران ، زمختی دست کارگران را نمی فهمد...گر چه کسی توان برداشتن کوله بار خستگی را از کمر کارگران ندارد...و گر چه... اما کارگر...
-
وقتی دانشجو و دانشگاه آب روغن قاطی میکنند!!!!
سهشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1390 10:14
من ایرانی هستم و دین مبین اسلام را پذیرفته ام... دیروز در دانشگاه جلسه ای تحت عنوان کرسی آزاد اندیشی برگزار شد که به نظر من همان بهتر که برگزار نمی شد...چرا که کرسی کج اندیشی بود تا آزاد اندیشی...البته من در ابتدای جلسه حضور داشتم ... اما با شنیدن مباحث سالن را ترک کردم.... مسلمان ایرانی – ایرانی...
-
زبهر لقمه نانی
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1390 12:02
برو برگیر با حلالی... بیش از این لقمه نباشد در این عالم حلالی!!! بگفتم یارانه ها ریختند اندر حسابت... مگو شرمسارم از صورتحسابم... که این یارانه ها برای تو و اهل وعیالت... تضمینی جاودانیست... اقل بباشد خرج کفن و دفنت کزین پس سود نفت ومعدن... همه ریزند اندر رکابت... Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA به روزی...
-
بزرگترین افتخار
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1390 23:25
پسر کوچولو به مادر خود گفت:مادر داری به کجا می روی؟مادر گفت:عزیزم بازیگری معروف که از محبوبیت زیادی برخوردار است به شهر ما آمده است.این طلایی ترین فرصتی است که می توانم او را ببینم وبا او حرف بزنم،خیلی زود برمیگردم.اگر او وقت آن را داشته باشد که با من حرف بزند چه محشری می شود. و در حالی که لبخندی حاکی از شادی به لب...
-
نه به جنیفر لوپز!
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1390 23:21
هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه. وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟ هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟" هیزم شکن جواب داد: "نه" فرشته...
-
شکست یک شخص نیست!
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1390 23:10
یکی از مریدان شیوانا مرد تاجری بود که ورشکست شده بود. روزی برای تصمیم گیری در مورد یک موضوع تجاری نیاز به مشاور بود. شیوانا از شاگردان خواست تا آن مرد تاجر را نزد او آورند. یکی از شاگردان به اعتراض گفت: اما او یک تاجر ورشکسته است و نمی توان به مشورتش اعتماد کرد. شیوانا پاسخ داد:..... شکست یک اتفاق است. یک شخص نیست!...
-
وقتی که...
شنبه 6 فروردینماه سال 1390 19:10
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 وقتی در اوج وقتی در قله ایستادی همه دستشان به سوی توست، تو برای همه همه چیزی برای گرفتن دستشان هر کاری میکنند... وقتی در اوج وقتی در قله ایستادی همه دستشان به سوی توست، تو برای همه همه چیزی برای گرفتن دستشان هر کاری میکنند... اما وقتی در مرداب...
-
سکوت کن... باز هم سکوت کن...
جمعه 5 فروردینماه سال 1390 12:24
وقتی اشکهایت هم تو را نمی فهمند ... وقتی سکوت بی دلیلیلت تو را خفه می کند... وقتی کسی برای صدای خسته ات گوشی ندارد... وقتی زبان بی کسی ات در هیچ دانشگاهی تدریس نمی شود... و متعاقبا هیچ کسی حرفهایت را نمی فهمد...بهتر است لال باشی و دم برنیاوری...و سکوت غربتت را با صدای حنجره ی پاره ات نشکنی...
-
حلقومت را همچنان بفشار شاید خفه بشوی
جمعه 5 فروردینماه سال 1390 12:12
وتو به تماشای عشقت که نداری می نشینی به پوچ نوشته هایت می نگری جز غلطهای همیشگی چیزی نمی بینی ؟؟؟ نوشته های بی معنی ات را خودت هم نمی فهمی!!! فهمیدن را نمی فهمی !!! تو باید سکوت کنی چون می فهمی که نمی فهمی ؟؟؟ بگذار آنانکه نمی فهمند که نمی فهمند سخن بگویند !!! و تو حلقومت را همچنان بفشار شاید خفه بشوی و خودت و خدایت...
-
دم بر نیاور که خفه می شوی
شنبه 21 اسفندماه سال 1389 12:39
وهنگامی که سخن می گویی آرام سخن بگو مبادا کسی صدای ناله تو را بشنود و بگوید خفه شو بتمرگ و بترس از مردمی که بی بهانه حتی سخنان آرام تو را ناسزا می شنوند وتو را زیر باده گساری سخنانشان لگدمالت میکنند...و تو باید خفه خون بگیری و دم برنیاوری میادا ناراحتشان کنی ودلشان به رحم آید... ذلالت از مقدرات تو بوده است پس دم بر...
-
فریادت خفه ات می کند پس فریاد نزن!!!
شنبه 21 اسفندماه سال 1389 12:15
وقتی که خسته ای و احساس می کنی درها به روز تو بسته شده اند و شب با همه ی زیبایی اش جز سیاهی برای تو چیزی ندارد و دوست داری روزنه ای هر چند کوچک به روی تو باز شود وفقط دوست داری،چرا که خودت هم میدانی امیدی نیست... ومی خواهی کسی بفهمد پوچی ات را، اما بازهم تنهایی، تنهای تنها...بر عکس تورا که نمی فهمند بماند ،تو را به...